روابط ایران و چین در دوره خامنهای؛ یک جاده – یک کمربند
«khamenei.com»مروری است بر عملکرد ۳۱ ساله «علی خامنهای» در کسوت رهبری جمهوری اسلامی.
موضوع همه این گزارشها، علی خامنهای، یکی از مرموزترین رهبران جهان است. از زندگی شخصی او کمتر چیزی گفته میشود و به جز پسرش «مجتبی» که در سالهای اخیر نامش مطرح شده، کمتر نام، تصویر و گفتهای از خانوادهاش رسانهای شده است. اما این ابهام رازآلود تنها مختص زندگی شخصی و خانوادگی او نیست؛ ۲۸ سال پس از نشستن روی کرسی بالاترین فرد نظام در جمهوری اسلامی، با انتشار چند ویدیوی کوتاه، رازی درباره رهبری او برملا و مشخص شد که انتخابش به عنوان رهبر، موقت بوده است.
بنگاههای اقتصادی تحت نظر رهبر جمهوری اسلامی نیز از مرموزترین بخشهای اقتصاد ایران هستند که عملکرد و حساب سود و زیانشان هیچگاه شفاف نبوده است.
او در سیاست هم رویهای روشن و واضح در پیش نگرفته و هر جا امکانی یافته، از خودش سلب مسوولیت کرده است.
سلسله مطالب khamenei.com،تلاشی است برای حل معمای آیتالله علی خامنهای.
***
آخرین سفر خارجی آیتالله علی خامنهای در قامت رییس جمهوری ایران، سفری دو مقصده به چین و کره شمالی بود؛ سفریکه تنها یک ماه پیش از مرگ «روحالله خمینی»، بنیانگذار جمهوری اسلامی رقم خورد. مقامات حکومتی از آن سفر افسانهها ساختهاند و به عنوان نمادی از دیپلماسی موفق عرضهمیکنند.
آن سفر دو مقصده به پکن و پیونگ یانگ را شاید بتوان نخستین حلقه از زنجیرهای دانست که خامنهای بعدها از آن با عنوان «نگاه به شرق» یاد کرد.
در بهمن ۱۳۹۶، زمانی که دیگر آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران بود، در یک سخنرانی عمومی از یک راهبرد کلان در حوزه سیاست خارجی ایران پرده برداشت و آن را نگاه به شرق نامید.
آیتالله خامنهای پس از سفر شش روزه به پکن، در نخستین جلسه هیات دولت، دستآوردهای سفر خود به چین و کره شمالی را اینگونه توضیح داد: «مناسبات تاریخی گذشته و سلایق مبارزاتی مشابه و همچنین تجربیات موفق در كشور ما و این دو كشور، استعداد نهفتهای است كه با ادامه این رفت و آمدها بارور خواهد شد و نباید به زمینه ارتباطات ومبادلات در حیطههای صنعتی، تكنولوژیك و علمی منحصر شود.»
او در فاصله تیر تا آبان ۱۳۷۰ که نخستوزیر و رییسجمهوری وقت چین در تهران به دیدار او آمده بودند، ضمن اشاره به سابقه روابط تهران-پکن، بر افزایش روابط دو کشور تاکید کرده بود.
از آن زمان تا اعلام رسمی و عمومی راهبرد نگاه به شرق، راه درازی پیموده شده و بسیاری از متغیرهای داخلی و خارجی اثرگذار بر رابطه ایران با دیگر کشورها تغییراتی عمده را تجربه کردهاند.
روابط ایران و چین بر خلاف روابط با روسیه، بیشتر در حوزههای اقتصادی متمرکز بوده است. اولین همکاری مهم تجاری جمهوری اسلامی و چین، فروش سلاح و به ویژه موشکهای میانبرد و کوتاهبرد چینی به ایران در دوران جنگ بود. هر چند چین چهار برابر ایران به رژیم «صدام حسین» سلاح فروخت.
در ابتدای رهبری خامنهای و ریاست جمهوری «اکبر هاشمی رفسنجانی» نیز رفت و آمد مقامات دو کشور افزایش یافت؛ از جمله «میرحسین موسوی»، نخست وزیر وقت به عنوان مشاور رییس جمهوری در پاییز ۱۳۶۹ به چین سفر کرد.
بنا بر گفته هاشمی رفسنجانی، نخست وزیر چین در این سفر اعلام کرده بود که وضع جاری منطقه به نفع ایران و چین است و خواسته بود که ایران عراق را به مقاومتدربرابرامریکاتشویق کند. در این دوره، برخی از همکاریهای اقتصادی بین ایران و چین، از جمله ایجاد کارخانههای صنعتی و نیروگاه آغاز شدند.
چالش مداوم ایران و غرب، به ویژه امریکا در دهههای اخیر نیز بر تمایل ایران به چین و روسیه اثرگذار بوده و در واقع این رویکرد در سیاست خارجی ایران را از یک انتخاب به یک اجبار بدل کرده است.
بررسی روابط تجاری ایران با چین و روسیه در بازه زمانی ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ نشان میدهد که سهم این دو کشور از کل تجارت خارجی ایران افزایشی قابل توجه داشته است؛ به طور مثال، چین که در سال ۱۳۸۸ با فاصله بسیار پس از امارات، دومین مبدا وارداتی کالا به ایران بود، از سال ۱۳۹۳ به نخستین مبدا وارداتی کالا به ایران بدل شد و حجم واردات چین از ۴/۸ میلیارد دلار در سال ۱۳۸۸ با رشد بیش از ۱۱۳ درصدی، به ۱۰/۳میلیون دلار در سال ۱۳۹۷ افزایش یافت.
به طور میانگین، از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۸، یک چهارم کل واردات به ایران از مبدا چین تامین شده است.
در این سالها، رفت و آمد پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز مزید بر علت شده است تا راهبرد نگاه به شرق به راهبردی برای یارگیری از میان اعضای ثابت شورای امنیت این سازمان بدل شود. با این حال، چین نیز همچون روسیه، به همه قطعنامههای شورای امنیت علیه پرونده هستهای ایران رای مثبت داده است.
اما سفر«شیجینپینگ»، رییس جمهوری چین به ایران که در سال ۱۳۹۴ در راس هیاتی پرشمار در دوره پس از امضای برجام انجام شد، سرفصل تازهای از روابط دو کشور به حساب میآمد. در برجام نیز پیشبینی شده بود که چین در بازسازی راکتوراراکمشارکت داشته باشد.
با خروج امریکا از برجام اما این همکاریها به نتیجه نرسیدند. چینیها همچنین از «میدان نفتی آزادگان» نیز خارجشدند.
این رفتار چین پیش از این نیز سابقه داشته است؛ ۲۳ سال پیش، دولت چین همکاری خود با پروژه هستهای ایران در اصفهان را به قیمت رفع تحریمهای امریکا قطعکرد.
اینک در سال ۱۳۹۹، صدای سازی که در سال ۱۳۹۶ و تحت عنوان سرفصل جدید روابط تهران – پکن کوک شد، به صدا درآمده است؛ زمانی که رسانهها از امضای قرارداد استراتژیکی ۲۵سالهای بین دو کشور خبر دادند که تقریبا تمامی حوزهها را در بر میگرفت.
انتقادها از این قرارداد که بالا گرفت، مشخص شد که در همان دیدار رهبران دو کشور در تهران، امضای این قرارداد همکاری کلید خورده است. قراردادی این چنینی پس از انقلاب ۱۳۵۷ سابقه نداشته است و به همین دلیل برخی آن را قراردادی «استعماری» خواندهاند. در سوی دیگر، برخی تحلیلگران احتمال نهایی شدن این قرارداد و اجرای آن را صفر میدانند.
همزمانی اصرار رهبر جمهوری اسلامی بر راهبرد نگاه به شرق و تاکید پکن برای اجرای برنامه بلند پروازانه احیای «جاده ابریشم» قرن بیست و یکم، موسوم به «یک جاده – یک کمربند»، این موقعیت را ایجاد کرده است تا روابط ایران و چین ابعادی بیسابقه با تبعاتی گسترده و ماندگار به همراه داشته باشد و دست بالای پکن در این رابطه، سببساز نگرانی بسیاری از ناظران و صاحبنظران شده است.